2662:: عیدانه کجایش فراوان شد؟!

ساخت وبلاگ

حالا یکم فروردین است

و من

مثل هر صبح دیگر

چشم انتظارم باز

انگار باید یک سال دیگر را بگذرانم در این انتظار بی فرجام

پ ن طولانی:: صبح شده و من لابلای ملحفه ی بنفش تخت خوابم دارم دوره می کنم یک سال را، و یکهو بغضم می گیرد از خعلی چیزهای دور و نزدیک. از یک عمر که رفت و انگار سخت گذشت ... از اینکه چقدر منِ وجودم را زجر دادم امسال... چقدر اضظراب را در نگاهم کاشتم و چقدر خیره شدم به آینده ای که انتظارش را شیرین تر داشتم. امسال گذشت. نود و دل با همه ی دل دل کردن هایش تمام شد... و من قصد کرده ام امسال با خودِ وجودم خوب باشم و دوست داشته باشمش بیشتر حتی... کاش می شد بعضی لحظه ها را بازخوانی کرد و رنگش را تغییر داد ... الان، همین حالا که دارم می نویسم اینجا، سلول های خاکستری مغرم، دارند مثل یک پیر زن غرغرو، خواسته های 96ی ام را تند و تند لیست می کنند ... و چه خسته و چه آرام ... جنس امسال من فرق دارد با باهار پارسال ... هنوز خانه نشسته ام و انگار دیگر نباید انتظار یک صبح سبز را هی خیال کنم ... 

پ ن:: عیدتون مبارک رفقای قدیمی :)

:: سه شنبه ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- .
| |
.......................................................................................................................................

۲۶۶۷::دوره...
ما را در سایت ۲۶۶۷::دوره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : light2shadow بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 20:16