2973::اعدام، اعدام است...

دیشب فیلم عنکبوت مقدس یا همان Holy spider را به کارگردانی علی عباسی و بازیگری زر امیر ابراهیمی دیدم، یک سکانس داشت در لحظات پایانی فیلم، که سعید، قاتل یا همان عنکبوت را علارقم قولی که داده بودند می بردندش در اتاق اعدام،'>اعدام، دستش را دستبند زدند و میبردند که طناب دار را بیاندازند دور گردنش. تقلا میکرد، و من دیگر نتوانستم یک دقیقه پر شکوه فیلم را ببینم، جایی که یک لجن به تمام معنا داشت به تقاص اعمالش میرسید، سرم را چپاندم در بالش و هق هق گریه میکردم، تنها چیزی که در مغزم از آن لحظه تا حالا می پیچد این است، #محسن_شکاری را بی گناه اعدام کردند و او در آن لحظه چه میکرد؟ #مجیدرضا_رهنورد را که میگویند سه بسیجی را نفله کرده است اما خودش میگفت که اصلا چاقویی نداشت و فیلم ها هم چیز دیگری را نشان میداد، چطور بالای دار رفت. مگر نگفته بودند که سر بیگناه تا پای دار میرود و بالای دار نمیرود. پس چه شد؟

از دیشب هر بار یاد آن سکانس تقلا کردن می افتم قلبم به شماره می افتد، درد میگیرد، مچاله می شود ...

چطور می شود قضاوت کرد در دنیایی که ما در آن آگاهی نداریم، چطور می شود جان یک نفر را گرفت! مگر ما خداییم؟ مگر حبس شدن تا ابد بدترین تقاص نیست؟؟؟

#نه_به_اعدام